- ۱۴ مهر ۱۳۹۸ ۱۳:۳۰
- دیگر رسانه ها , روزنامه ها و نشریات
- کد خبر 81993
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
true
true
true
false
true
true
true
true
سایز متن /
false
احزاب و جریانهای سیاسی ما فضای رقابت آزاد و برابر را برای نخبگان جوان فراهم نکرده است. سیستمهایی که رقابت در آنها نباشد، نمیتوانند خودشان را بازسازی کنند و با محیط و مشکلات تطبیق دهند و از بحران بیرون بیایند.
به گزارش ایرنا، در گزیده ای از گزارش روزنامه ابتکار، می خوانیم: فضای سیاسی کشور این روزها مانند بیماری میماند که هر روز حال او وخیمتر میشود اما تا به حال راه درمان آن پیدا نشده است. احزاب و جریانهای سیاسی گویی در یک خواب عمیق فرو رفتهاند به گونهای که حتی صدای زنگ انتخابات آنها را بیدار نمیکند. با این حال فعالان سیاسی معتقدند که تحرکات آغاز شده است و احزاب و طیفهای سیاسی فعالیت خود را شروع کردهاند. اما کدام فعالیت با کدام اهداف و استراتژی جدید؟ آیا بدنه و سرمایه اجتماعی دوباره با همین افراد و تفکرات مشارکت خواهد داشت؟ جواب این سوال قطعا «خیر» است. فضای سیاسی و تحولات مربوط به آن خونی تازه میخواهد و جریانهای سیاسی باید گفتمانسازی کنند و گردش نخبگان در آنها وجود داشته باشد. هشدارها بارها داده شده است و فعالان سیاسی هر کدام به نوعی به کمبودها و نواقص اشاره کردهاند اما در درون جریانهای سیاسی خبری از تحول نیست. حتی دیده شده است که برای درمان آن نسخه قدیمی میپیچند.
حال نزار فضای سیاسی را خود فعالان و نخبگان سیاسی نیز قبول دارند به گونهای که حتی برخی معتقدند که جریانهای سیاسی باید مدتی از رقابت برای قدرت دور بمانند. چرا باید یک جریان سیاسی ریشهدار به این نتیجه برسند که بهترین راهکار این است که برای مدتی از قدرت دور باشند؟ چه اتفاقی افتاده است که احزاب سیاسی ما باید همیشه منتظر یک ناجی برای برونرفت از مشکلات باشد؟ آیا آنها توانستهاند بیرون از قدرت سرمایه اجتماعی خود را تسخیر کنند که پیشنهاد شده است از قدرت دل بکنند.
حیات و شادابی یک جامعه را با شاخصههایی چند میتوان سنجید که یکی از آنها فعالیتها و تلاشهای سیاسی سیاستپیشگان و احزاب سیاسی است. جامعه پیرامونی ما چندی است سیاست را به فراموشی سپرده و تن به سکوت سیاسی داده که البته در درازمدت حتما خطرساز است. درواقع با وجود آنکه جریانهای سیاسی این رکود و رخوت را درک میکنند و میدانند دیگر نمیتوان با این فرمان جلو رفت اما همچنان برای گذار از این دوران چارهاندیشی نکردهاند. در واقع نخبگان سیاسی و تئوریسینهای هرکدام از این جریانها باید به بازنگری در راهبردها و تاکتیکهای سیاسی بپردازند و بازاندیشی و اصلاح درون گفتمانی داشته باشند.
کاملا مشخص است که دیگر جریانهای سیاسی موجود در کشور با گفتمان سنتی نمیتوانند نتیجه بگیرند و مشارکت سیاسی در جامعه را بالا ببرند. واقعیت این است که امکان تکرار الگوهای سنتی دیگر وجود ندارد. این را خود احزاب و جریانهای سیاسی نیز میدانند اما مشخص نیست که چرا با این حال باز اصرار بر تکرار روشهای سنتی و راه رفته را دارند. آنها بعد از گذشت سالها همچنان به جای گردش نخبگان بر جابهجایی مهرهها تاکید دارند و به زعم خودشان آن را آغاز یک راه جدید و خونی تازه در فضای سیاسی کشور تلقی میکنند. درواقع زمانی که در احزاب و جریانهای سیاسی جوانگرایی رخ نمیدهد نتیجه آن همین بیتحرکی و بیرمقی میشود.این روند باعث میشود در جامعه ناامیدی رخ دهد که بسیار خطرناک است. با این حال در احزاب و جریانهای سیاسی به جای گردش نخبگان درواقع چرخش نخبگان داریم.
در کشورهای توسعه یافته جایگزینی نخبگان با برنامههای خاص و جامع شکل میگیرد و این مهم موجب شده با پایان یک دوره کوتاه مدیریتی، فردی شایسته و توانا برای جانشینی وی انتخاب شود. این راهبرد برنامه محور و جانشینگزینی براساس نخبهگرایی، موجب شده است تا کسی نتواند بیش از ۱۰ سال در یک سازمان یا وزارتخانه مسئول باشد.
احزاب و جریانهای سیاسی ما فضای رقابت آزاد و برابر را برای نخبگان جوان فراهم نکرده است. سیستمهایی که رقابت در آنها نباشد، نمیتوانند خودشان را بازسازی کنند و با محیط و مشکلات تطبیق دهند و از بحران بیرون بیایند.
ویلفردو پارتو، جامعهشناس ایتالیایی معتقد است: «اگر در چرخش نخبگان اختلال به وجود آید، رژیم یا به دیوانسالاری فسیل شدهای تبدیل خواهد شد که از هرگونه ابتکار عاجز است یا به رژیم ضعیفی مرکب از حقوقدانان جنجالی و پُر گو تغییر شکل خواهد داد که از هرگونه عمل قدرتمندانه ناتوان است.» این اخطار و دهها اخطار دیگر از سوی اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی به ما هشدار میدهد که اگر نخبگان نیز همچون آب سالها در مکانی بمانند کمکم گندیده میشوند و بوی تهوعشان فضا را غیرقابل تحمل میکند.
این انسداد میتواند حتی موجب روی کار آمدن جریانهای پوپولیست هم شود. یعنی ما از طرفی افرادی را داریم که برای توده تکراری هستند و حاضر به پذیرش آنها نیستند، از طرفی راه ورود نخبگان جوان به میدان مسدود است. حالا کافیاست یکی پیدا شود که با یک پیشینه سفید و بلکه غیرسیاسی هر دو سوی جریان را نقد کند و با شعارها و وعدههای پوپولیستی موجی را ایجاد کند و نظام را از تعادل و محور عقلانیت خارج سازد. توده هم که دارای آگاهی سطحی و کاذب است با دیدن این جریان به سوی آن جذب شود. واقعاً اگر فکری برای گردش نخبگان نشود این پدیده دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.
پایان خبر
true
true
true
true